Search

English

جلسه ششم: جنبش دانشجویی در دوره اصلاحات

دفتر تحکیم وحدت در این دوره نقش موثری در انتخاب سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری داشت. رخدادهای پس از دوم خرداد به ویژه ماجرای کوی دانشگاه درس هایی آموزنده برای جنبش دانشجویی دارد. در این جلسه ماجرای دخالت نهادهای امنیتی در دفتر تحکیم وحدت و انشعاب آن و سپس طرح گفتمان های جدیدی چون دوری از قدرت، رفراندوم و تحریم انتخابات بررسی می شود.

در جلسات گذشته به بررسی جنبش دانشجویی ایران تا پایان دهه ۶۰ پرداختیم. دیدیم که جنبش دانشجویی پس از دوران پرحادثه انقلاب به رخوتی چندین ساله دچار شد. در این جلسه بررسی می کنیم که چگونه جنبش دانشجویی در دل دانشگاههای ایران جان گرفت و تبدیل به نیرویی تاثیرگذار در عرصه سیاست ایران شد. این تاثیر تا جایی پیش رفت که بسیاری دانشجویان را یکی از دلایل اصلی رخداد دوم خرداد و پیروزی محمد خاتمی می دانند. دانشجویان در دوره اصلاحات روزهای پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشتند. وقایع این دوران به دلیل برخی شباهت ها با شرایط کنونی می تواند برای دانشجویان امروز تجربیات ارزنده ای را در بر داشته باشد.

تحول در دفتر تحکیم وحدت

دفتر تحکیم وحدت که در سالهای دهه ۶۰ یکه تاز عرصه دانشگاه شده بود و در اتحاد تمام عیار با حاکمان قرار داشت؛ با درگذشت آیت الله خمینی سرنوشت متفاوتی پیدا کرد. این اتحادیه دانشجویی اگرچه تا آن زمان رویکرد انتقادی به حکومت نداشت؛ اما نزدیکی بیشتری به جناح چپ حاکمیت پیدا کرده بود. درگذشت آیت الله خمینی و رهبری آیت الله خامنه ای باعث شد تا جناح چپ نقش کمرنگ تری در حکومت داشته باشد. این جناح که رهبری آن بر عهده مجمع روحانیون مبارز بود به دلیل ردصلاحیت گسترده امکان شرکت در انتخابات مجلس چهارم را نیافت. دولت دوم هاشمی رفسنجانی نیز یکسره در دست جناح راست قرار گرفت.

دفتر تحکیم وحدت که پیش از این یک تشکیلات شبه دولتی بود با شرایط جدیدی روبرو شد. ساختمان این تشکل از سوی حکومت توقیف شد و سالهای ۶۸ تا ۷۳ به نوعی دوران رکود آن شد. برای اولین بار در سال ۷۰ برخی از اعضای انجمن های اسلامی توسط وزارت اطلاعات بازداشت شدند. مجموعه این عوامل باعث شد که دانشجویان عضو این تشکل دست از اندیشه دفاع مطلق از حکومت بکشند. انتقادات پررنگ از دولت هاشمی و به ویژه سیاست های اقتصادی وی در دستور کار قرار گرفت و حتی انتقادات کمرنگی از رهبری انجام شد.

از سال ۷۳ به بعد ورود نسل جدید به دانشگاهها و انجمن های اسلامی باعث شد تا گرایش های مدرن تر درون این تشکل رشد کنند. همین زمان آموزه های عبدالکریم سروش نوعی چرخش از اسلام فقاهتی به اندیشه روشنفکری دینی را گسترش داد. نه تنها نسل های جدید دچار دگردیسی شدند، حتی موسسان دفتر تحکیم وحدت نیز تغییر کردند و دیگر مانند روزهای اول انقلاب نبودند. اتحادیه که دیگر از رانت حکومتی برخوردار نبود برای ادامه حیات خود چاره ای نداشت که مشروعیت خود را از دانشجویان کسب کند. تاکید بر هویت دانشجویی و دموکراتیک سبب ساز انتخابات هایی به نسبت آزاد برای شورای مرکزی انجمن ها شد.

سال ۷۵ سال اوج گیری دوباره دانشگاه بود. جناح چپ که خود را حذف شده می دید تصمیم گرفت تا در انتخابات ریاست جمهوری هفتم شرکت کند. آنها تصور پیروزی نداشتند و تنها می خواستند از فرصت انتخابات برای سازماندهی دوباره نیروها استفاده کنند. دفتر تحکیم وحدت به عنوان بخشی از گروههای موسوم به خط امام پیشتاز این جریان شد. آنها در مهر ۷۵ کاندیدای خود را مهندس میرحسین موسوی اعلام کردند و به تلاش برای جلب رضایت وی پرداختند. با این حال موسوی این دعوت را نپذیرفت تا این بار هم دانشجویان پیشگام دعوت از سید محمد خاتمی بشوند. آذر ۷۵ رایزنی ها با خاتمی و دیگر شخصیت ها انجام گرفت. بهمن ۷۵ خاتمی با حضور در جلسه دفتر تحکیم کانیداتوری خود را اعلام کرد و اسفند همان سال در میان استقبال پرشور دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف نخستین برنامه انتخاباتی خود را برگزار کرد.

دفتر تحکیم وحدت در نقش ستاد دانشجویی خاتمی پا به عرصه گذاشته بود و علی افشاری یکی از اعضای شورای مرکزی مسئول این ستاد شده بود. حمایت تمام عیار دانشجویان از خاتمی موجی غیرقابل پیش بینی را در جامعه آفرید. موجی که با پیروزی بیست میلیونی خاتمی به سرانجام رسید. این پیروزی اعتبار اجتماعی بسیار بالایی برای دفتر تحکیم وحدت ایجاد نمود؛ اگرچه نخستین سنگ بنای سهم خواهی در مجموعه را نیز به جا گذاشت.

بعد از دوم خرداد تحکیم به نیروی پیشروی جنبش اصلاحات بدل شد. انجمن ها برنامه های بسیار پرشوری در دانشگاههای مختلف کشور برگزار می کردند که در این برنامه ها با تاکید بر آزادی بیان بسیاری از خطوط قرمز نظام به عقب رانده شد. طیف مدرن در تحکیم به سرعت دست بالا را پیدا می کرد و جریان های سنتی تر با اقبال کمتری روبرو بودند. فاجعه کوی دانشگاه اما در این میان نقطه عطفی بود که در ادامه بررسی خواهد شد. در واقع ۱۸ تیر ۷۸ هم موجب محافظه کاری نسبی بدنه دانشجویی شد و هم میان تحکیم و اصلاح طلبان فاصله انداخت.

یکی دیگر از اتفاقات تاثیرگذار ورود برخی از اعضای تحکیم به شوراهای شهر و مجلس شورای اسلامی با حمایت تحکیم بود. این اتفاقات موجب شد تا رانت جدیدی متولد شود و منازعات سهم خواهانه در درون مجموعه گسترش یابد. این سوال به وجود آمد که آیا تحکیم یک حزب سیاسی است که برای حضور در قدرت تلاش می کند یا یک جریان آرمانخواه دانشجویی؟ عده ای از اعضای وقت وسوسه شده بودند تا از تحکیم پلی برای ورود به قدرت بسازند و این انگیزه در تصمیمات آنها برای نقد قدرت تاثیر داشت.

از سوی دیگر هسته سخت حکومت که قدرت دانشجویان را دیده بود درصدد برآمد تا به هر نحوی به تضعیف این جریان بپردازد. دخالت های دفاتر نهاد رهبری در دانشگاهها و ورود برخی افراد مرتبط با جریان های امنیتی، در کنار پاره ای از اختلاف نظرهای سیاسی سبب شد تا انشعابی در اتحادیه رخ دهد. انشعابی که دو طیف شیراز و علامه را در پی داشت. با این حال اکثریت قاطع انجمن های عضو تحکیم (بالای ۹۰ درصد) عضویت خود را در طیف علامه اعلام کردند، اما با فشار بیت رهبری و کم کاری وزارت علوم هر دو طیف به رسمیت شناخته شد. طیف شیراز در ادامه کارش به جایی رسید که به حمایت از احمدی نژاد پرداخت و حتی در زمان جنبش سبز خواهان اعدام موسوی و کروبی شد.

طیف علامه اما از این به بعد تبدیل به سازمان اصلی جنبش دانشجویی شد. این طیف با آسیب شناسی گذشته اعلام کرد که خود را حزب سیاسی نمی داند و بخشی از جامعه مدنی است. آنها به انتقاد از همه اجزای حاکمیت از جمله اصلاح طلبان دست زدند و از جبهه دوم خرداد خارج شدند. ایده “دوری از قدرت” و “دیده بانی جامعه مدنی” در فاصله سالهای ۸۰ تا ۸۴ به شدت در مجموعه دنبال شد. شاید این دوره نخستین باری بود که گفتمان دموکراسی و حقوق بشر به یک مطالبه جدی در جنبش دانشجویی بدل شد. از سوی دیگر اختلافات با اصلاح طلبان تا جایی بالا گرفت که سرانجام در سال ۸۴ بخش بزرگی از انجمن ها عضو تحکیم دست به تحریم انتخابات ریاست جمهوری زدند و عده ای از اعضا نیز با انتشار بیانیه ای خواهان برگزاری رفراندوم برای تغییر نظام سیاسی شدند.

نگاهی به فاجعه کوی دانشگاه

۱۸ تیر ۷۸ نیز همچون ۱۶ آذر ۳۲ تبدیل به روزی ماندگار در تقویم جنبش دانشجویی ایران شد. روزی که حمله به خوابگاه دانشجویان بی پناه فاجعه آفرید و ایستادگی چند روزه دانشجویان حماسه. هرچند این بار هم اشتباهات مانع از ثبت دستاوردی ماندگار شد. ماجرا از آن جا آغاز شد که مجلس پنجم به تصویب قانون جدید مطبوعات پرداخت تا کنترل بیشتری بر روزنامه ها اعمال شود. روزنامه سلام به عنوان یک روزنامه قدیمی اصلاح طلب در تیتر خود این قانون را پیشنهاد سعید امامی (از عاملان قتل های زنجیره ای) معرفی کرد. تیتری که موجب توقیف این روزنامه شد. پنج شنبه ۱۷ تیر دانشجویان خوابگاه کوی دانشگاه تهران در اعتراض به توقیف روزنامه سلام دست به تجمع کوچکی زدند که با واکنشی شدید روبرو شد.

نیروی انتظامی همراه با لباس شخصی هایی که برخی از آنها از اعضای گروه فشار انصار حزب الله بودند به داخل کوی حمله کردند. ضرب و شتم دانشجویان و تخریب خوابگاهها تا صبح روز جمعه ادامه داشت. حتی گفته می شود که با شعار یا زهرا دانشجویان را از طبقات بالا به پایین پرتاب می کردند. نیروی انتظامی از فرمان وزارت کشور برای خروج از کوی هم تمرد کرد و به این سرکوب ادامه داد. روز جمعه همچنان درگیری ها در کوی دانشگاه و محله امیرآباد ادامه داشت. بیمارستان های اطراف پر از دانشجویان مجروح شده بود و عزت ابراهیم نژاد با شلیک مستقیم گلوله کشته شد.

شنبه نیز اعتراضات ادامه یافت. صدا و سیما گزارش های مغرضانه ای علیه دانشجویان پخش نمود. روزنامه های اصلاح طلب اما به پوشش گسترده اعتراضات دست زدند. مردم نیز به کمک دانشجویان آمده بودند و به آنها مواد خوراکی، دارو و پتو می رساندند. دانشجویان پزشکی در مسجد کوی به مداوای دانشجویان مجروح مشغول شده بودند. کوی دانشگاه به شکل نمایشگاهی در آمده بود که گروههای مردمی و دانشجویان دانشگاههای دیگر دسته دسته برای دیدن آن می آمدند تا عمق فاجعه را از نزدیک ببینند.

دفتر تحکیم وحدت تلاش داشت تا مدیریت اعتراضات را در دست بگیرد و نگذارد از چارچوب های اصلاح طلبانه خارج شود. آنها با انتشار بیانیه ای به شکسته شدن حریم دانشگاه اعتراض و یک هفته اعلام عزای عمومی اعلام کردند. دانشجویان با سربند و بازوبند سیاه تجمع بزرگی را در برابر سردر اصلی دانشگاه تهران برگزار کردند. رییس دانشگاه تهران با حضور در جمع دانشجویان استعفای خود و سایر اعضای هیئت رییسه دانشگاه را در اعتراض به این وقایع اعلام نمود. دکتر معین وزیر علوم نیز به همین دلیل استعفا داد.

در این بین اختلافات بین دانشجویان عصبانی، خسته و بی برنامه بالا گرفته بود. گروهی به سمت وزارت کشور حرکت کردند. جمع زیادی از دانشجویان خواهان حضور خاتمی در میان خود بودند اما خاتمی با پیامی خواهان آرامش دانشجویان شد. صبح یکشنبه اختلاف اصلی میان دانشجویان این بود که در دانشگاه بمانند یا به بیرون بروند. عده ای به رهبری دفتر تحکیم وحدت خواهان ماندن در دانشگاه و پیگیری مطالبات مشخص بودند. با این حال این اتحادیه به دلیل سابقه حکومتی هنوز از محبوبیت کافی در میان دانشجویان برخوردار نبود. گروههای دیگری اما می خواستند تا سقف مطالبات را تا تغییر نظام سیاسی بالا ببرند. برخی می گفتند باید به سمت بیت رهبری برویم و گروهی دیگر به دنبال فتح صدا و سیما بودند. 

دانشجویان شهرهای دیگر هم به حمایت از دانشجویان تهرانی پرداخته بودند. بزرگترین اعتراض در دانشگاه تبریز شکل گرفت که به درگیری شدید میان دانشجویان و انصار حزب الله منجر شد. نیروهای ضدشورش هم با پاشیدن آب جوش به  دانشجویان به سرکوب آنها توسط لباس شخصی ها یاری رساندند. گفته می شود فجایع ۲۰ تیر دانشگاه تبریز دستکمی از ۱۸ تیر تهران نداشت اما متاسفانه تا امروز کمتر این حادثه بررسی شده است.

دوشنبه با تحصن اساتید دانشگاه آغاز شد. رهبری هم در یک سخنرانی در حالی که اشک می ریخت خواهان آرامش دانشجویان شد و گفت قلب او جریحه دار شده است. دفتر تحکیم که دیگر توانایی کنترل اوضاع را نداشت از ایده تشکیل شورای متحصنین حمایت کرد. دانشجویان دانشگاههای مختلف تهران هر یک به تفکیک در گوشه ای از دانشگاه جمع شدند و نمایندگان منتخب خود را برای “شورای منتخب متحصنین” اعلام کردند. تحکیم هم با انتشار بیانیه ای مسئولیت را به این شورا سپرد. عصر دوشنبه همراه با درگیری های بسیار سنگین و بازداشت عده زیادی از معترضین بود. فرماندهان سپاه نیز نامه ای به خاتمی نوشتند و گفتند که کاسه صبرشان لبریز شده است.

سه شنبه دانشگاه تقریبا در تصرف نیروهای حکومت قرار داشت اما درگیری ها به سطح شهر و حتی بازار تهران گسترش یافته بود. خاتمی که در اوج اتفاقات سکوت کرده بود از تلویزیون با مردم سخن گفت و اعلام کرد که برخی از دستگیرشدگان دانشجو نیستند. دانشجویان که در ابتدا امید زیادی به خاتمی بسته بودند احساس آزردگی می کردند و عملکرد وی را غیرمسئولانه می دانستند. رهبری هم شب هنگام پیامی منتشر کرد که در آن معترضین را اشرار خوانده بود و از فرزندان بسیجی خواسته بود که با حضور در صحنه دشمنان زبون را مرعوب و منکوب کنند.

بعد از پیام رهبری سازمان تبلیعات اسلامی برای روز چهارشنبه اعلام راهپیمایی کرد و صدا و سیما نیز به تبلیغ گسترده آن دست زد. روز بعد شهر در دست نیروهای حامی حکومت افتاد. حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی سخنران این مراسم بود و خواهان اعدام کسانی شد که او آنها را اغتشاشگر می خواند. چندی بعد دادگاهی تشکیل شد که کلیه پرسنل نیروی انتظامی را از همه اتهامات تبرئه کرد. تنها یک سرباز وظیفه به نام اروجعلی ببرزاده به اتهام سرقت یک ریش تراش به پرداخت جریمه نقدی محکوم شد. شهید عزت ابراهیم نژاد هم به دلیل اقدام علیه امنیت ملی و سنگ پراکنی مجرم شد که به دلیل فوت متهم پرونده مختومه اعلام شد. عده ای از معترضین هم به احکام سنگین حبس محکوم شدند. به طور مثال اکبر محمدی یکی از این افراد بود که تا سال ۸۵ در زندان بود و سرانجام بر اثر اعتصاب غذا در زندان درگذشت.

گفته می شود در جریان درگیری های این چند روز تهران حداقل ۸ نفر جان خود را از دست دادند. شورای منتخب متحصنین هم تحت فشار وزارت اطلاعات قرار گرفت و اعلام انحلال کرد. یاس، ناامیدی و دلسردی بر فضای دانشگاهها حاکم شد. برخی از دانشجویان احساس می کردند از سوی اصلاح طلبان و خاتمی تنها گذاشته شدند. گروهی دچار انفعال شدند و گروهی به شیوه های رادیکال تر رو آوردند. اینگونه بود که یک سال بعد بخشی از فعالان دفتر تحکیم وحدت ایده عبور از خاتمی را مطرح کردند.

جریان طبرزدی

یکی دیگر از جریان های تاثیرگذار در این دوره گروههای دانشجویی کوچکتری بود که به رهبری حشمت الله طبرزدی حرکت می کردند. طبرزدی خود در دهه ۶۰ یکی از اعضای تحکیم بود که بیشتر به جناح راست حکومت مایل بود. وی سرانجام به دلیل اختلافات خود از تحکیم خارج شد و اتحادیه اسلامی دانشجویان و دانش آموختگان را راه اندازی نمود. این گروه نیز پس از فوت آیت الله خمینی به سرعت تبدیل به یک گروه مخالف شد. آنها که ابتدا آیت الله خامنه ای را امام خامنه ای خطاب می کردند؛ با انتشار نشریه پیام دانشجوی بسیجی به انتقادات گسترده از دولت هاشمی و مفاسد اقتصادی پرداختند.

این گروه در فاصله سالهای ۷۳ تا ۷۸ به طور گسترده از تاکتیک برگزاری تجمعات دانشجویی استفاده کرد و برای نخستین بار با رسانه های خارجی تماس گرفتند. بعد از دو خرداد ۷۶ بیشتر تجمعات آنها با هجوم انصار حزب الله روبرو شد. آنها همراه با گروههای کوچک دیگری جبهه متحد دانشجویی را تشکیل دادند و تغییرات پرشتابی را پشت سر گذاشتند. آنها ابتدا خواهان انتخابی شدن رهبر شدند و در ادامه از ایده تغییر ساختار و تشکیل جمهوری دموکراتیک ایران حمایت کردند. بعد از وقایع کوی دانشگاه این گروه از طرف حکومت آشوبگر خوانده شد و اعضای آن با احکام سنگین روانه زندان شدند.

 

در این جلسه ابتدا در مقدمه ای ضرورت های این دوره، چارچوب، اهداف و ساختار این درس توضیح داده می شود. در...
در این جلسه تلاش می شود مروری بر برخی تجربیات جنبش دانشجویی در کشورهای دیگر داشته باشیم. تجربه ۱۹۶۸ در...
  این جلسه به بررسی رخدادهای زمان انقلاب و مسائل بعد از آن تا پیش از دهه ۷۰ شمسی می پردازد. ابتدای...
در این جلسه موضوعاتی مانند ساختار سازمانی در تشکل های دانشجویی، گفتمان، راهبرد و استراتژی، بهره گیری...
فعالیت های اولیه جنبش دانشجویی از زمان تاسیس نهاد دانشگاه در ایران موضوع این جلسه است. همچنین رخداد ۱۶...
این جلسه از نظر زمانی بیشتر مربوط به سال های بعد از ۱۳۴۰ است. دورانی که گفتمان انقلابی در جنبش دانشجویی...
دفتر تحکیم وحدت در این دوره نقش موثری در انتخاب سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری داشت. رخدادهای پس از دوم...
پس از بررسی دوره های مختلف در جلسات قبلی نوبت بررسی شرایط روز فرا می رسد. در این جلسه به موضوعاتی چون...
دانشجو بودن یک ویژگی موقتی است و فعالان دانشجویی در دوره های بعدی زندگی می توانند کنشگران سایر جنبش های...
    دوره های نزدیک تر به دلیل شباهت زیاد به شرایط امروز از اهمیت بالاتری برخوردار هستند. در...

تاریخ

2013

برچسب‌ها

دوره‌های آموزشی