علما در طول تاریخ اسلام در قدرت سهم و نقش داشتهاند، اما بحث اسلام و دولت بحث جدیدی است. ایجاد دولتهای نو این بحث را برانگیخته است. ما نخست اندکی به دوره پیش از عصر جدید میپردازیم و سپس بررسی میکنیم که تأثیرات تجدد و برخورد با دنیای متجدد چه تحولاتی در گفتار سیاسی در جامعههای اسلامی در پی آورده است. بررسی خودمان را از دوره زوال عثمانی آغاز میکنیم. در اینجا به بحثهایی اشاره میکنیم که بر سر موضوع خلافت درمیگیرد. سپس به ایران میرویم و درمینگریم که شیخ فضل الله نوری از چه زاویهای به مخالفت با مشروطیت پرداخت.
در ادامه به بررسی دیدگاه آیتالله خمینی در مورد «ولایت فقیه» میپردازیم. نتایج عملیای که «ولایت فقیه» به بار آورده و بحثهایی که برانگیخته، موضوع بعدی ماست.
موضوع اسلام و حکومت، موضوع مهمی در دهههای اخیر بوده است. در واکنش به نتایج عملی تلاش برای حکومتگری اسلامی و در نقد ایده این نوع حکومتگری، بحث ضرورت جدایی دین و دولت در جوامع اسلامی نیز بالا گرفته است. اکنون عدهای از متفکران مسلمان آشکارا خود را به لحاظ سیاسی سکولار میخوانند. در پایان جلسه ششم به یکی از آنان میپردازیم: عبدالله النعیم، متفکر سودانی، استاد حقوق در آمریکا. او میگوید که به عنوان مسلمان ترجیح میدهد که در جامعهای با نظم سیاسی سکولار زندگی کند و نه در زیر سایه یک حکومت اسلامی؛ چون در کشور سکولار دولت در امور ایمانی او دخالت نمیکند، اما در حکومت دینی، دیانت در حیطه قدرت و دخالت آن قرار میگیرد.
به این پرسشها بیندیشید:
آیا اسلام دارای یک طرح روشن و مشخص برای حکومتگری است؟
آیا مدل جمهوری اسلامی ایران توانسته است مدلی جذاب برای مسلمانان باشد؟ (برای بحث)
موضوعی برای انشا:
آیا ولایت فقیه با جمهوریت سازگار است؟ آیا در ترکیب “جمهوری اسلامی”، “جمهوری” با “اسلامی” همخوانی دارد؟
برای مطالعه:
رابطه دين و سياست – پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی ولایت فقیه
محمدرضا نیکفر، دینْجداخواهی و دولتْجداخواهی
مهدی خلجی، فلسفه اسلامی و قدرت
گفتوگو با عبدالکریم سروش درباره دموکراسی و سکولاریسم
قانون اساسی مشروطیت و متمم آن
قانون اساسی جمهوری اسلامی