جنگ جمهوری اسلامی با معلمان در سال ۱۴۰۰ نیز تداوم داشت. معلمان خواستار رفع هرگونه تبعیض علیه خود هستند و در ستیز با تبعیض کوتاه نمیآیند. تجمعات بزرگ و سراسری و ملیشان در سال ۱۴۰۰ هم بیانگر این عزم راسخ بود.
جنبش معلمان؛ مداوم و خستگیناپذیر
«حاکمیت تصور میکرد عامل تجمعات، اشخاص خاصی هستند که با دستگیریشان مسئله حل میشود. فردا من را هم بگیرید این مسئله حل نخواهد شد!» این بخش کوتاهی از سخنان عزیز قاسمزاده، سخنگو و عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان گیلان، بود؛ در تجمع اعتراضی سوم مهر ۱۴۰۰ در جمع فرهنگیان شهر رشت. موارد فراوان بازداشت و فشار شدید امنیتی بر معلمان در سال ۱۴۰۰، تاییدکننده راستی سخن این معلم شجاع گیلانی است.
جنگ جمهوری اسلامی با معلمان در سال ۱۴۰۰ نیز تداوم داشت. معلمان خواستار رفع هر گونه تبعیض علیه خود هستند و در ستیز با تبعیض کوتاه نمیآیند. تجمعات بزرگ و سراسری و ملیشان در سال ۱۴۰۰ هم بیانگر این عزم راسخ بود.
ولی به نظر میرسد نوعی تلاش در جمهوری اسلامی در جریان است تا اجازه ندهد این تصور برای معلمان به وجود بیاید که میتوانند به واسطه انجام فعالیتهای مدنی به خواستههای برحق خود دست پیدا کنند.
این خواسته چنان برحق است، که صرفا معلمانی که در حوزه حقوق صنفی فعال هستند را درگیر نکرده است؛ بلکه در ماههای فراوانی از سال ۱۴۰۰ معلمان عادی نیز کاسه صبرشان لبریز شد.
یک معلم جوان در شهریور ۱۴۰۰ در وبسایت صدای معلم، مینویسد: «میانگین حقوق دریافتی معلمان، کمتر از پنج میلیون تومان و خط فقر بالای ده میلیون تومان است که این موضوع نشان از زیر خط فقر بودن تمام معلمان کشور دارد.»
در تابستان ۱۴۰۰ ویدئویی در کانال پرطرفدار تلگرامی «اخبار معلم» منتشر شد که در آن، یک معلم زن معترض، شعری خواند که تاییدکننده بحرانیبودن وضعیت معلمان است.
آن معلم زن چنین میخواند: «حق معلم چه بود غیر از فریب و نیرنگ / باید به پا خیزیم با هم برای این جنگ».
بله، معلمان به عنوان یکی از صلحجوترین اقشار جامعه ایران، نیز از جنگ و نبرد بر سر حقوق خود سخن میگویند.
آنها را فراموش نکنیم و در کنارشان باشیم!