«سری دوم بازداشتم در سلولی بودم که بسیار گرم بود و ۵۵ روز آنجا بودم. اگر قرار بود وضعیت جهنمی تجربه کنم، همان بود؛ در و دیواری که از آن آتش میبارید و از پنجره دوده وارد میشد و سیاه شده بودم. وضعیت وحشتناکی بود. کمکم کلمات و حرفها را داشتم فراموش میکردم.»
این وضعیتی است که مجید توکلی، کنشگر پرسابقه دانشجویی، از آن سخن میگوید.
وضعیت جهنمیای که مجید توکلی از آن میگوید تجربهای است که زندانیان دیگری نیز راوی آن بودهاند. حتی گاهی زندانیان از سلولهای انفرادی خود با عنوان قبر یاد کردهاند.
ما در برنامههای قبلی هم گفته بودیم که اساسا سلول انفرادی غیرقانونی است؛ نه صرفا بر اساس اصول حقوق بشری بلکه حتی بر اساس آییننامهی اجرایی سازمان زندانهای جمهوری اسلامی
طبق ماده ۳۱ همین آئیننامه اجرایی، متهم بایستی در بازداشتگاه عمومی نگهداری شود. حتی در تبصره نخست این ماده تصریح شده است که حتی اگر قرار است متهم در فضای امنیتی نگهداری شود، این محیط نبایستی سلول انفرادی باشد.
ضمن اینکه در ماده ۱۵۷ همین آییننامه هم بر اختصاص امکانات و امور رفاهی مختلف به زندانیان تاکید شده است.
در بخشی از این ماده عینا آمده است که مدیرکل زندان موظف است که امور رفاهی را به بازداشتشدگان اختصاص دهد؛ اموری از جمله «تأمین کتابخانه، فرش، تلویزیون، یخچال، وسایل سرمایشی و گرمایشی، تجهیزات ورزشی، میوه و سبزیجات».
پرسش ساده است. در همین نمونهی مجید توکلی، کدامیک از امکانات رفاهی بالا به او تعلق گرفت؟ چرا یک کنشگر دانشجویی بایستی زندانی شود و حتی در صورت بازداشت در سلول انفرادی قرار بگیرد و حتی در صورت قرارگرفتن در سلول انفرادی آن وضعیت جهنمی را تجربه کند؟