«ما زیر بار حرف زور نمیرویم. جمهوری اسلامی زورش تمام شده است. دوره طلایی امام نیست که آن «روحی فدا» چهار خط بنویسد و بعد با دستورش چند هزار نفر را بکشند…دوره سرکوب گذشته است. ماشین سرکوبی وجود ندارد. این هیبت وزارت اطلاعات و سپاه و دستگاههای امنیتی فرو ریخته است. آن پشت دیگر چیزی وجود ندارد. خبری نیست. یک ساختار سیاسی پر فساد است که دستگاههای اطلاعاتی از آن هم بدتر است».
این سخنان یک معلم ساده خراسانیست که اکنون به یکی از خبرسازترین چهرههای سیاسی ایران تبدیل شده است؛ محمد حسین سپهری. مردی که در ۱۳۵۳ در مشهد به دنیا آمد. در همان شهر بزرگ شد و تحصیل کرد تا در نهایت در سال ۱۳۷۲ در رشته دبیری فیزیک وارد دانشگاه هرمزگان شد. از همان دوران فعالیت دانشجویی دغدغه سیاسی داشت و در سال آخر دانشگاه مسئول دبیرخانه انجمن اسلامی دانشگاه هرمزگان شد. در سال ۱۳۷۶ در انتخابات ریاست جمهوری از محمد خاتمی حمایت کرد گرچه سالها بعد با نگاهی انتقادی به تجربه ریاستجمهوری محمد خاتمی، اصلاحطلبان را یکی از موانع اساسی حل مشکلات سیاسی در ایران دانست.
در همان سال ۷۶ در شهرستان رودان استان هرمزگان آغاز به تدریس کرد. در سال ۷۹ با «فاطمه غلامی» ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو پسر به نام فریدون و فریبرز است. در سال ۸۰ به استان خراسان بازگشت و در شهرستان چناران به تدریس پرداخت تا در نهایت پس از دو سال تدریس در چناران، به شهر پدریاش مشهد بازگشت.
محمدحسین سپهری یک معلم ساده نبود. دغدغههای پررنگ سیاسی – صنفی داشت و این از او چهرهای معترض ساخته بود. از همان سال ۸۸ که به گفته اصغر سپهری – برادرش که با آموزشکده توانا گفتگو میکرد – به خیابان رفت و کتک خورد و چند ساعتی بازداشت شد تا این سالها. او در همان سال ۸۸ دو ماه منفصل از خدمت شد و حقوق و سنوات او نیز قطع شد. خود محمد حسین سپهری در تیرماه ۹۸ در گفتگوی کوتاه مکاتبهای با آموزشکده توانا درباره روند این ۱۰ سال گفته بود: « در این مدت به دفعات توبیخ شدم. حقوقم کسر شد و یک نوبت دیگر نیز دو ماه انفصال از خدمت شد. او هماکنون نیز مجددا به ششماه انفصال از خدمت محکوم شدهام. همچنین در دادگاه پروندهای مفتوح شامل توهین به رهبری و تشویش اذهان عمومی دارم».
اگرچه از سال ۹۷ مدتی بود محمدحسین سپهری ویدئوهای اعتراضی پر میکرد و در فضای مجازی منتشر میکرد ولی آنچه محمدحسین سپهری و برخی از همراهانش را در صدر مخابره جریانات اعتراضی در ایران نشاند، دو نامهای بود که آنان با امضای ۱۴ فعال داخل کشور منتشر کردند و خواهان استعفای خامنهای به عنوان مسئول اصلی همهی نابسامانیهای ایران و گذار از نظام جمهوری اسلامی به سوی نظامی سکولار و تغییر قانون اساسی شدند. نامهای که هیجان زیادی ایجاد کرد و در پی آن نامههای حمایتی زیادی از ایرانیان در داخل و خارج منتشر شد.
محمدحسین سپهری در تجمعی اعتراضی در مشهد
او خود پیرامون انگیزه نوشتن چنین نامهای در گفتگویی میگوید: «در جلسهای با دوستان، صحبت از مسایل کشور بود. خروجی بحثها به مقصر که میرسید، قانون اساسی و شخص رهبر مطرح میشد. گفتیم بیاییم لکنت زبانمان را کنار بگذاریم و بگوییم این قانون اساسی ظرفیت خودش را در این ۴۰ سال نشان داده است و به آقای خامنهای بگوییم شما در ۳۰ سال گذشته هر کار که دلت خواست کردی؛ سیاستگذاری کردی، قانونگذار تعیین کردی، هر کسی را دلت خواست به قضاوت منصوب کردی، هر موردی که مد نظرت بود را در کشور اجرا کردی، اگر یک خیابان هم قرار بود به نام «شجریان» انتخاب کنند، چون شما خوشتان نیامد، گفتی تغییرش بدهند. خروجی حاصل کارتان را همه با چشم خود میبینند. یک بار مسوولیت کارهایت را برعهده بگیر».
اصغر سپهری که در ایالات متحده تحصیل میکند، پیرامون این نامه و چرایی انتخاب ۱۴ امضاکننده برای آن به آموزشکده توانا میگوید: «برادر من در طول یکسال اخیر با این چهرههای سیاسی معترض بیشتر آشنا شد. تو این جمع مطرح شد که مدام انتقاد میکنیم که مردم چرا حرکتی نمیزنند؛ خب خودمان باید خودمان هم دست به حرکتی بزنیم. تا اینکه بالاخره این نامه منتشر شد. این بیانیه را برای ۵۳ نفر فرستادند که در نهایت ۱۴ نفر امضا کردند. عدد ۱۴ به علت خاصی انتخاب نشد».
پس از تهدیدهای مداوم امضاکنندگان و از جمله شخص محمد حسین سپهری، در نهایت آنان در تجمع کوچک اعتراضی خود در ۲۰ مرداد در مشهد مقابل دادگاه انقلاب این شهر بازداشت شدند. آنان برای اعتراض به حکم سنگین چند سال زندان برای یکی از امضاکنندگان نامه یعنی «کمال جعفری یزدی» گرد آمده بودند که نیروهای امنیتی به جمع آنان هجوم آوردند و شخص محمدحسین سپهری نیز بازداشت به و زندان مشهد منتقل شد. او اکنون – ۲۶ مرداد ۱۳۹۸ – در زندان مشهد بسر میبرد.