فیلمبرداری طلبه قمی از مادر جوانی که در درمانگاهی در قم در حال شیردادن به فرزندش بود، از آخرین نمونههای آزارگری روحانیت مداخلهجو در امور خصوصی مردم بود. این مداخلهگری البته از سوی این مادر بیپاسخ نماند و او جسورانه و شجاعانه به این تعدی و تعرض این طلبه معترض شد. اعتراض شجاعانهای که البته خشم کارگزاران امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی را در پی داشت و از جمله، دادستان قم را وا داشت که تاکید کند از این طلبه قمی و دیگر «آمرین به معروف» حمایت خواهند کرد. ضمن اینکه گفته میشود برای این مادر و کسانی که ویدئوی این اعتراض را به تلویزیونها فرستادهاند نیز پرونده قضایی تشکیل شده است.
اما داستان تعدی و تعرض به حقوق ملت ایران به نام دین و اسلام ریشه در ماهیت نظام جمهوری اسلامی دارد. مشخصا این شخص رهبر جمهوری اسلامی است که حتی انتقاد خودیها را برنمیتابد و بر حجاب اجباری اصرار میورزد و آن را اصل غیرقابل تغییر میخواند. خامنهای تا جایی میرود که این را جزء اصول حکمرانی جمهوری اسلامی تلقی کرده و آن را وظیفهای میداند که «شارع مقدس» بر حکومت اسلامی تکلیف کرده است. خامنهای همچنین به دفعات از اصل آزارگرانه «امر به معروف و نهی از منکر» نیز دفاع کرده است رهبر جمهوری اسلامی همچنین مبدع اصطلاح «آتش به اختیار» است که به حامیان او این اجازه را میدهد حتی بدون نیاز به پروسههای قانونی خود دولت جمهوری اسلامی، به آزار مردم بپردازند.
بر این اساس است که کارگزاران حامی خامنهای در ساختار جمهوری اسلامی به جرئت لازم برای آزارگری مردم میرسند و فراتر از فرایندهای آتش به اختیار، به طرح لزوم قوانینی میپردازند که در هیچ جای جهان سابقه نداشته و حتی در تاریخ جمهوری اسلامی نیز تصور آن نمیرفت. به عنوان نمونه میتوان به برداشت جریمه از حساب بانکی خانمهایی اشاره کرد که پوشش مطلوب جمهوری اسلامی را رعایت نمیکنند.
در چنین وضعیتی چگونه کارگزاران جمهوری اسلامی به خود اجازه میدهند، این نظام را «برج بلند دموکراسی» بنامند؟