تصور کنم یکی از معترضانی هستم که تحت شکنجه جنسی سیستماتیک، و یا در معرض خطر آن، قرار گرفتهام؛ آیا میدانم تجاوز و تعدی جنسی، چیست؟ چرا ابزاری شده برای سرکوبگران؟ چه در خلوت، چه در خیابان، و چه در زندان، چگونه، تعرض جنسی، از جمله ترسناکترین شکلهای شکنجه محسوب میشود؟
در چهاردهمین قسمت از مجموعه پادکستهای «تصور کن»، ماهمنیر رحیمی به موضوع شکنجه جنسی معترضان درزندانها و بازداشتگاههای جمهوری اسلامی میپردازد.
طی سه پادکست پیشین «تصور کن»، راجع به حجاب اسلامی، بدن بشری، و تابوی تن زنانه، مختصراً پرسشهایی طرح کردم. آنچه من نیز از مادر-پدر/برادر-خواهرهای بزرگتر پرسیدم، در اصل، همان چالشهایی بود و هست که جوانان پسر و دختر در ایران، عملاً و علناً بروز دادند؛ شاید از روی غریزه طبیعی انسانی آزادیخواهی، شاید از جنس همان آزادیهای کشورهای دیگر و حرکت جهانی «تن من متعلق به من است» My Body Is Mine/My Body Is My Body و احدی حق تحکم و تسلط بر آن را ندارد؛ آنها در مقابل قوانین رسمی اسلامی و تصلبها و تعصبهای عرفی، در خانه یا خیابان خاصه با جنبش «زن زندگی آزادی»، رک و رسا ایستادند.
در ارتباط با همان جسم جان، امروز بپرسیم چرا سختترین نوع شکنجه، آزار جنسی شناخته شده؟ از این جهت، وضع در ایران امروز، زیر مقررات و مجازات اسلامی حکومت رسماً شیعه جمهوری اسلامی، چگونه است؟ اگر برای من یا اطرافیانم روی دهد، اگر نتوانم آن را در محکمهای ثابت کنم، یا به عدالتخانه حکومت «عدل علی»، داد ببرم، خودم چه میتوانم کنم؟
کتاب لغت میگوید کلماتی چون: گزند، آزردن، آسیب، اذیت، ایذاء، تاذی، تصدیع (مصدع شدن)، تعب، تعذیب (باعث عذاب بودن)، جفا، رنج، زجر، زحمت، ستوهی (به ستوه آوردن) و محنت، تقریباً هممعنی هستند. و وقتی این اعمال با ماهیت جنسی بر روان یا تن دیگری اعمال شود، میشود شکنجه جنسی. که اگر تجاوز نباشد، تعرض است؛ یعنی برقراری تماس جنسی ناخواسته. این برقراری تماس جنسی اجباری میتواند به زور باشد، از طریق ارعاب انجام شود، یا تحقیر جنسی-جنسیتی، یا بهرهگیری از شرم و حیای فرد، یا سوء استفاده از موقعیت خانوادگی-اجتماعی او، و در محدویت و معذوریت و محذوریت اخلاقی قرار دادنش. این آزار میتواند حتی درخواست مصرانهای باشد همراه فشار روحی بر یک شخص، برای دریافت التفات جنسی.
گرچه rape با لغاتی مثل insalt/ abuse / harassment متفاوت است، در قوانین کشورهای متمدن مدرن دموکراتیک و آزاد، آزار و اهانت جنسی کلامی یا رفتاری هم، مطلقاً ممنوع و قابل تعقیب قضایی است. به عبارت دیگر، هر شکلی از تماس جنسی با فرد دیگر، در حالی که آن فرد، زیر سن قانونی باشد یا رضایت نداشته باشد، آزار جنسی و جرم حساب میشود؛ حتی اگر آن فرد، روی کاغذ، یا شرعاً، همسرش باشد. بر این مبنا، مدافعان حقوق بشر «تمکین» را نیز عملی متجاوزانه ارزیابی میکنند، چون طبق این حکم اسلامی، زن موظف به تسلیم جنسی برای شوهرش است.
این مورد، و موارد دیگر خشونت جنسی، که معمولاً زیر سقفها روی میدهد، غالباً، غیر قابل اثبات است و از شمارش و حساب و کتاب آمار خارج. این به کنار.
موارد بیکران متلکها و مزاحمتها و توهینها و تحقیرها و سوءاستفادههای جنسی و جنسیتی تحمیلی از طرف غیر شریک جنسی، در خانه و خیابان و اداره هم، اغلب علیه زنان در ایران روی میدهد. این هم یک طرف.
اینجا اجمالاً به تجاوز و تعرض جنسی جسمیای میپردازیم که رژیم جمهوری اسلامی علیه معترضان زن یا مرد، یا جنسیتهای این مابین، طی جنبش «زن زندگی آزادی» اعمال کرده است.
وقتی فریادها علیه تجاوزها و تعرضات جنسی در زندانها بلند شد، حتی وقتی صدای اعتراض روزنامهنگاران و فعالان حقوق بشریای به بیرون رسید که خود در بند هستند، مثل نرگس محمدی، عدهای ناباورانه آن را شنیدند. اما تعدد این تعرضها و اعتراضات، چندین سازمان بینالملی را نیز به تحقیق روی این موضوع وا داشت.
دیدهبان حقوق بشر، یک نهاد غیردولتی مستقر در نیویورک، اوایل اردیبهشت ۱۴۰۲ اعلام کرد که ماموران امنیتی جمهوری اسلامی، برای سرکوب اعتراضات اخیر در ایران، کودکان (یعنی زیر ۱۸سالهها) را نیز «به شکل سیستماتیک، آزار جنسی و جسمی» دادهاند.
این سازمان، طی گزارش خود حتی مواردی از ناپدیدسازی کودکان را ذکر کرده و میگوید دامنه بدرفتاریها و خشونت جنسی و شکنجه به حدی بوده که برخی از این کودکان، اقدام به خودکشی کردهاند.
همینطور روزنامهی بریتانیایی گاردین ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ به نقل از برخی پزشکان و پرستاران نوشت که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی «عمداً» به اندام جنسی زنان شلیک میکنند. آنها شهادت دادهاند که در معاینه معترضانی که هدف شلیک گلولههای نیروهای امنیتی قرار گرفتهاند، متوجه تفاوت محل زخمها در زنان و مردان شدند. آنها میگویند این اصابتها اغلب به قسمت پشت و رانها و باسن مردان، و بیشتر به چشم، سینه و اندام تناسلی زنان بوده است. طبق این گزارش گاردین، برخی از این معترضان در خودروی ون نیروی انتظامی یا در خیابان مورد حمله جنسی قرار گرفتهاند و برخی دیگر حین بازداشت، در پاسگاه پلیس، یا زندان.
ناگفته نماند که این حملهها، لزوماً با انگیزه لذت جنسی ماموران انجام نمیشود. یکی از پزشکان از اصفهان در گفتوگو با گاردین میگوید:
اول آذر ۱۴۰۱ نیز رسانهی معتبر سی-ان-ان، در یک گزارش پژوهشی، با استناد به شهادت شماری از بازداشتشدگان آزاد شده و منابع مراکز درمانی، تأیید کرده که به زنان جوان و دختران و پسران نوجوان در زندانهای ایران، تجاوز شده است.
گزارشهای مشابه مکرر داخلی نیز حاکی است موارد متعددی شکنجهی جنسی، بر معترضان، از دانش آموزان مدرسه تا زندانیان سیاسی، تحمیل شده است.
به واقع، چه کسی رقم دقیقی از شکنجههای جنسیای دارد که تاریخ ایران این ۴۴ سال حکومت اسلامی، به خود دیده؟ چه سازمانی از تعداد تجاوزها و تعرضهای جنسی حکومتی خبر دارد؟ یا کدام خبرگزاری آماری منتشر کرده از آنها که رنج آن شکنجهها را در سکوت متحمل شدند؟ آیا احدی میتواند شکنجههای خاموش را انکار کند؟ از جمله، طی جنبش «زن زندگی آزادی»، و در جنبش سبز. دادخواهان، ماجراهای تجاوزها به پسران و دختران در زندان کهریزک را هم فراموش نکردهاند. یادمان هست که حتی صدا و سیمای حکومتی جمهوری اسلامی، آن تعرضها در زندانها را نه تنها حاشا نکرد، بلکه در پوشش هدفمند آن خبرها، دست پیش گرفت؛ چرا؟ خودشان گفتند «اغتشاشات جریان فتنه را جمع» کردند! چگونه؟ با خوف انداختن به جان خود و خانودههای معترضان.
ابتدا پرسیدم: چرا تجاوز و تعرض جنسی، از جمله ترسناکترین شکلهای شکنجه شمرده میشود؟
متخصصان در جواب آن سوال، توضیحات متفاوت میدهند.
چند پرسش کلی دیگر یادم آمد: در بسیاری از کشورها، هنوز زندان، یعنی محدود کردن آزادی مجرم، وجود دارد؛ به عنوان یک تنبیه برای محکومان جنایی، پس از طی شدن مسیر دقیق دادرسی قانونی. ولی چرا اسلامگراهای سیاسی، به خشونت معروف هستند؟ چرا هرجا بتوانند، بدنها را شکنجه میکنند؟ سنگسار و شلاق و قطع عضو و شلیک به چشم و از دار آویختن و اعدام…. اینان آیا خصومتی با بدنها دارند؟ در حالی که مردانشان، مشهورند به شهوترانی و چندهمسری؟ این تناقض، از کجاست؟
صحبت بعضی انقلابیهای ۱۳۵۷ یادتان هست؟
شما چه فکر میکنید؟ چرا بعضی مردان سرکوبگر، هم سکسهای متنوع و متعدد و مکرر میطلبند و هم تنها را شکنجه میکنند؟ چرا حکومت از تجاوز و تعرض جنسی، به عنوان ابزار سرکوب استفاده میکند؟ این خشنترین شکنجه حتی، چهقدر و تا کی، برای رسیدن به هدف حکومت، موثر است؟
حالا نوبت شماست؛ تخیل کن؛
میتوانی آزادی و آبادی را تصور کنی.