دیدهایم که رژیم اسلامی طی ۴۴ سال، به اقشار متفاوت ِ مرجع، حمله کرده و میکند تا هم علنی، رعب را ایجاد و تکثیر و توزیع کند (به خیالی که بقیه عبرت بگیرند) و هم به اعتبار افراد معتمد و محترم نزد عموم مردم لطمه بزند. در دو بخش پیشین رشتهپادکست تصور کن، به دو گروه پرداختیم؛ وکلا، حامیان حقوق بشر، و پزشکان، ناجیان جان بشر. اکنون از ورزشکارانی مثال آوریم که مورد هجوم حکومت اسلامی قرار میگیرند.
تصور کن، فردی، زوجی، فرزندی میخواهد، اما به هر دلیل توان بارداری یا باروری ندارد؛ چه قدر باید هزینه کند تا بچهدار شود؟ علم و بهداشت جهانی چند قرن در مسیر بقای نسل انسان سعی کرده؟ یا زنی برای سالم بهدنیاآمدن یک جنین، چه مسئولیت سنگینی را ۹ ماه حمل میکند؟ سپس آن نوزاد، چهاندازه مراقبت لازم دارد تا خوب بزرگ شود؟ کوششهای مادر، پدر و مربیان جای خود، خود فرد، از چندسالگی باید برای داشتن «عقلی سالم، در بدنی سالم» تلاش کند؟ اگر بخواهد ورزش را به طور حرفهای پیش بگیرد، چندین سال باید بکوشد تا بدن را بسازد؟ برومند گردد، در مسابقات پیدرپی پیروز شود، به موفقیتهای بینالمللی برسد، و برای وطن مدال بیاورد؟ بعد دستگیر و شکنجه شود تا از او اعتراف دلخواه خودشان را بگیرند و در نهایت، حتی او را بکشند! چرا؟
کلمات و صدایی که برای ایران و بسیاری در جهان، آشنا ماند؛
«نوید افکاری را هم اعدام کردند».
نام نوید نیز چون پیشکسوتان این پیشه، به تاریخ «اخلاق پهلوانی» پیوست؛ گرچه این افتخارات، از سوز داغ دل مادرش، هرگز نکاست…
جنایت حکومت، به ریختن خون یک جوان و یک خانواده ختم نشد؛ برادران و بازماندگان نوید هم همچنان در فشار و حبس و خطر هستند و بلکه بیشت.:
مسلما ممکن بود فرزند من و شما جای او باشد…
تصور کن، در آن صورت، چه توقعی از دیگران داشتی؟
در این دقایق، فقط به ذکر چند خبری بسنده میکنیم که در رسانهها آمده است؛ وگرنه چه بسا خبرها که به ما نرسیده؛ و ای بسیار ستمها که صدایش درنیامده؛ در خوف و خفا، به خفقان دچار شده…
از ۳۰ شهریور تا ۱۵ دی ۱۴۰۱ چند ورزشکار با شلیک مستقیم گلوله، به قتل رسیدهاند؛ مثل علی مظفری؛ والیبالیست در قوچان، محمد قائمیفر؛ دروازهبان دزفولی، و احسان قاسمیفرد؛ قهرمان پرورش اندام.
محمدمهدی کرمی کاراتهباز، ۱۷ دی اعدام شد! اعدام سیاسی، به قول حقوقدانان. یعنی قتل حکومتی؛ عمدی و علنی.
چند ورزشکار دیگر در معرض خطر اعدام هستند؟ سهند نورمحمدزاده، در رشته پرورش اندام، امیر نصرآزادانی، فوتبالیست، پرهام پروری، شناگر و مربی شنا. چرا بر چنین تنهایی تنومند، با وجدانهایی بیدار، چنین میگذرد؟ تصاویر خالد پیرزاده را قبل و بعد از زندان او، دیدهای؟
کوثر خشنودیکیا، عضو تیم ملی زنان در رشته تیر و کمان، چشم چپ خود را از دست داد! چرا؟ شبکه حقوق بشر کردستان اعلام کرد که بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی… چنین شد…
برخی را اول گفتند گم شدهاند، بعد معلوم شد دستگیر شدند؛ مثل مرجان جنگجو، و ریحانه ارمغانی، هر دو سنگنورد.
یا باز، زیر شکنجه، مجبور به اقرار اجباری شدند؛ دنا شیبانی و محمد خیوه؛ هر دو مربی کوهنوردی و طبیعتگرد، یا عبدالمحمد پاپی، فوتبالیست.
یا در بیخبری نگهداشته شدند: مهرداد پارسا، مربی کاراته و بدنسازی.
یا علنا بازداشت شدند؛ پرویز برومند، کاوه رضایی، حسین ماهینی، حمیدرضا علیعسگری، علیرضا نجاتی، داریوش شهروی، اشراق نجفآبادی، امیر ارسلان مهدوی، حامد قشقایی، حسام موسوی.
یا اگر شهرت جهانی آنها بیش از آن بوده که حکومت اسلامی بتواند سر آنان را آسوده زیر آب کند، خانوادهیشان را زیر فشار بیشتر گذاشته، اموالشان را تهدید به توقیف کرده، از امتیازات اجتماعی محرومشان کرده، برای آزادی موقتشان، قرار وثیقههای کلان تعیین کرده، یا به شکلهای دیگر مجازاتشان نموده: سروش رفیعی، یحیی گلمحمدی، عارف غلامی، و وریا غفوری؛ به خاطر نترسیدن و بهزبانآوردن حرف حق…
اعتراضات علی دایی را هم، همه شنیدیم؛ در عوض ماموران امنیتی هواپیمای مسافربری حامل همسر و دختر او را مجبور به فرود کردند. حالا هم گفتند خودش هم ممنوعالخروج شده.
اگر هم دستشان به خود یا خانواده قهرمانان ملی نرسد، شخصیتشان را به تازیانه توهین میگیرند؛ علی کریمی، با خطر مصادره اموال و حتی تهدید به مرگ مواجه شد. از ایران رفت اما صدا و سیمای ج. ا. دست از تلاش برای ضربه به مقبولیت مردمی او برنداشت:
مثل همیشه، مسئولان اسلامی، همه نارضایتیها را به گردن امریکا و دیگران انداختند؛ در این صورت، چرا شمار زیادی از ایرانیان، پناهنده دیگر کشورها میشوند؟ همین چند سال اخیر، دست کم ۶۵ ورزشکار نامداری که به مسابقات بینالمللی رفتند، دیگر به دامن مام و میهنشان برنگشتند. چرا؟
از آخرین نمونهها، عاطفه احمدی، رکورد-زن اسکی زنان و پرچمدار کاروان ایران در المپیک ۲۰۲۲ پکن است. و سارا خادمالشریعه؛ نخستین دختر ایرانی که در سن ۱۸سالگی توانست عنوان استاد بینالمللی شطرنج را به دست آورد.
اینجا امکان ذکر همه نامها نیست؛ دلایل ولی، از نمونهها پیداست… . در همین دوره جنبش زن، زندگی،آزادی، الناز رکابی – صخرهنورد افتخارآور – خارج ایران (یعنی بیرون قلمروی قضایی قوانین اسلامی) بدون روسری در مسابقات بینالمللی شرکت کرد. همه گفتیم او به زبان کردار نیک مدنی، در حمایت از آزادی انتخاب پوشش، چنین مسالمتآمیز عمل کرده. اما وقتی به کشور خودش برگشت، به جای تقدیر از قهرمانیها و مدالهای ملی که برای ایران آورد، بازداشت و مجبور به اعتراف شد! چرا؟ چرا به خاطر پیداشدن موی سر، یک دختر کوشا و دلیر، توبیخ و تنبیه میگردد؟!…
شاید چون مشروعیت حکومت، به همین تار مو بند است…
پریسا فرشیدی، نایبقهرمان ۲۰۱۰ تکواندوی آسیا، در مصاحبه با دویچه وله میگوید: «دلیل این کار جمهوری اسلامی این هست که بهشدت احساس خطر کرده … تا به اعتراضشان ادامه ندهند».
علیرغم همه بدگوییها با قصد تخریب، و پروندهسازیها برای زایل کردن اعتماد عمومی نسبت به چهرههای محبوب مردمی، بسیاری از ورزشکاران با اخلاق-ورزشی، از جنبش زن، زندگی، آزادی پشتیبانی کردند؛ همچون فوتبالیستهای معروف؛ سردار آزمون، مهدی مهدویکیا، اشکان دژآگه، و رضا شکاری.
یا کشتیگیران: امیررضا خادم؛ سرمربی سابق تیم ملی کشتی، رسول خادم؛ قهرمان کشتی آزاد، علی گودرزی؛ سرمربی سابق کشتی آزاد، محمد طلایی؛ کشتیگیر مدالآور المپیک، ، علیرضا نجاتی؛ قهرمان کشتی و دارنده چند مدال آسیا و جهان، و همینطور امیرحسین زارع.
بعضی هم بیکلام، کنار مردم ایستادند؛ حرکت نمادین «گیسبران» سعید پیرامون، بازیکن فوتبال ساحلی بعد از گل به برزیل را یادمان هست.
حتی سکوت، گاه، سرشار از سخنهاست؛ ملیپوشانی که سرود حکومتی جمهوری اسلامی را در مسابقات بینالمللی نخواندند، یا بعد از پیروزیشان، در همدلی با خانوادههای سوگوار، ابراز شادی نکردند.
نامهای دیگری نیز در زمره افتخارآفرینانی ثبت شده که در دنیای ورزش، زن یا مرد، هر یک به شکلی، پشتیبان مردم، معترض به جور و جنایت، ایستادند؛ مثل:
نیلوفر مردانی؛ عضو تیم ملی اسکیت سرعت، پارمیدا قاسمی؛ عضو تیم ملی تیر و کمان، اکرم خدابنده؛ کاپیتان تیم ملی تکواندو، شقایق باپیری؛ ملی پوش هندبال، پریسا جهانفکریان؛ دارنده سهمیه وزنهبرداری در المپیک توکیو، تونیا ولیاوغلی؛ ملیپوش پیشین شنای ایران، شیوا امینی؛ ملیپوش پیشین فوتسال زنان، مهدی جعفرقلیزاده؛ ملیپوش کاراته، سام رجبی؛ جودوکار و سعید فضل اولی؛ قایقران.
بعضی از این ورزشکاران به قدری در کار خود قوی هستند که برای باشگاههای کشورهای دیگر نیز بازی میکنند: امید احمدیصفا؛ ملیپوش پیشین بوکس، و وحید سرلک؛ ملی پوش سابق جودو.
هر بار یادآور میشوم که اخبار و آمار، روزانه، کم یا زیاد، تغییر میکند. ولی حافظه جمعی، حامی ظلمبودن یا علیه ستم ساکتنماندن را به خاطر میسپارد.
من از مفصل این نکته، مجملی گفتم. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
حالا نوبت شماست؛ تخیل کن؛
میتوانی آزادی و آبادی را تصور کنی.