دهه فجر چیست؟ دهه فجر نوعی ایامالله است. ایامالله روزهایی است که در آن روزها اختیار کره زمین از دست خداوند خارج میشود و یک گندی به بار میآید. مثل 22 بهمن، 12 بهمن، 13 آبان و خیلی روزهای دیگر. به روزهای 12 تا 22 بهمن دهه فجر گفته میشود که در طی آن روزها مردم مجددا این سوال تاریخی را که «چه کسی انقلاب کرد»، از بقیه میپرسند و جوری هم میپرسند انگار همه مردم ایران در سال 1357 مریخ رفته بودند و اصلا کسی نبود ببیند کی انقلاب کرد. در روزهای دهه فجر مردم ایران جشنواره فیلم و موسیقی و حرکات موزون را میبینند تا کمی دردشان کمتر شود. بر اساس اطلاعاتی که از کره مریخ در اختیار برخی ایرانیان قرار گرفته، آیتالله خمینی روز 12 فروردین از گوادلوپ به تهران رفت و گفت من دولت تعیین میکنم و انقلاب شد و رهبران اصلی انقلاب بعد از مدتی غیب شدند. و حال که رهبران غیب شدند باید بدانیم رهبر چیست؟
رهبر چیست؟ پیشوا، هایل هیتلر، پدر استالین، صدر مائو و چند خدای دیگر که مدتی کره زمین را خراب کردند، تعدادی جنگ جهانی و معمولی تولید کردند و طول عمر جوانان کشور را سی چهل سال کم کردند. رهبر موجودی است که حق دارد به جای زن برای شوهر، به جای شوهر برای زن، به جای والدین برای فرزندان تعیین تکلیف کند و مشخص کند در چه زمانی چه غذایی بخورید، چطور بخوابید، چطور فکر کنید، چطور موهای سرتان را اصلاح کنید، چطور برینید. یک آدم با 165 سانت قد که در همه پوسترهایش حداقل دو متر قدش است. جملات قصار: در هر کشوری که عکس رهبران کشور از تمبر بزرگتر شد، آزادی کمتری وجود دارد. میزان دیکتاتور بودن رهبر با اندازه پوسترهایی که از رهبر منتشر میشود متناسب است. معمولا تبلیغات در کشورهای دیکتاتوری که رهبر دارند، جوری انجام میشود که انگار رهبران با بقیه مردم فرق دارند. حتی مردهشورهای کشورهای دیکتاتوری وقتی دارند دیکتاتور مرده را میشویند باور میکنند که رهبران هم کون دارند و میرینند، اتفاقا از همه بیشتر. و حالا که به اینجا رسیدیم، باید بدانیم کون چیست و فرقش با باسن چه میباشد.
کون چیست؟ کون و باسن یکی هستند. اسم کلانتری کون باسن است. این عضو مظلوم بدن که همیشه روی آن به سر میبریم رابطه تنگاتنگی با آلت تناسلی مرد و زن دارد. این سه بخش، یعنی آلت تناسلی مرد و زن و کون (هم واحد برادران و هم واحد خواهران) موضوع اصلی گفتوگوی ادیان است و اسلام در واقع راهنمای عملی این بخش از بدن به شمار میآید. داستان کوتاه: «یک روز قرار شد برای رهبری بدن یک عضو انتخاب شود. تعدادی از اعضا از جمله دست، چشم، سر و کون اعلام کاندیداتوری کردند. صلاحیت دست و چشم به دلیل نداشتن نقش کافی در بدن رد شد و دو رقیب انتخاباتی یعنی کون و سر به تبلیغ خود پرداخته و انتخابات انجام شد و سر برای رهبری کشور انتخاب شد. کون نتیجه انتخابات را قبول نکرد و اعلام اعتصاب غذای خشک کرد و از ریدن خودداری کرد. تا سه چهار ساعتی همه به اعتصاب عالیجناب کون میخندیدند، اما کمکم نارضایتی به وجود آمد و همه شروع به ابراز ناراحتی کردند. چشم میگفت: «چشمم داره در میاد.» معده گفت: «اینجا تورم شدید ایجاد شده و من دیگه مسئولیت هضم رو به عهده نمیگیرم.» دهان هم مثل دکتر عارف بعد از یک سال دهانش را باز کرد و گفت: «من دارم بالا میارم.» سر که سعی میکرد وظایف خودش را برای رهبری بدن انجام دهد، کمکم خودش سردرد وحشتناکی گرفت. بالاخره دست و پا و سر و چشم و گوش و حلق و بینی افتان و خیزان خودشان را به کون، که خندههایش شبیه قرائتی شد، رساندند. سر گفت: «قبول، انتخابات لازم نیست برگزار بشه، من استعفا میدم. شما میشی رهبر بدن.» کون پذیرفت و گفت: «ممنون از اعتمادی که به من کردین، ولی لطفا بگید وظیفه رهبر چیه؟» همه فریاد زدند: «دیگه خفه شو! تو فقط برین!» و این جوک وظیفه رهبری در قبال امت را بهخوبی نشان میدهد و حال که به اینجا رسیدیم باید بدانیم امت چیست؟
امت چیست؟ امت مجموعه مردمی هستند که یک نفر فکر میکند امام آنها ست. وظیفه امت این است که هر اشتباهی را که امام میگوید تکرار کند و سعی کند از فکرکردن خودداری کند. و حال که بدینجا رسیدیم باید بدانیم «فکرکردن» چیست.
فکرکردن چیست؟ روشی خشن و دردناک برای براندازی که معمولا توسط روشنفکران و دانشجویان و تحصیلکردگان انجام میشود. این کار خودبخود در ایران جرم نیست، ولی وقتی آدم زیادی فکر کند جرم خودش انجام میشود. چرا فکرکردن در ایران ممنوع است؟ یک: ممکن است با فکرکردن به نتیجه برسد و این برای حکومت خطرناک است. در ایران هر کاری که به نتیجه برسد خطرناک است. دومین موضوع این است که آدم اگر فکر کند راه حل مشکلات را پیدا میکند. حلشدن مشکلات هم موجب نابودی حکومت میشود. و حال که به اینجا رسیدیم باید بدانیم حکومت چیست.
برادرزاده کدخد