Search

English

دبستان آرتینا؛ مدرسه‌ای که به خاطر حمایت از اعتراضات تعطیل شد

«روز جهانی کودک را باید روز شرمندگی یونیسف و دیگر سازمان‌های بین‌المللی دانست که چشمان پر از خون و گلوی پر از فریاد ایرانیان را نادیده می‌گیرند. امسال روز جهانی کودک را به همه ایرانیان تسلیت می‌گوییم که داغ‌دار جان‌های از‌دست‌رفته فرزندان ایران‌زمین هستند… .»

جمله‌های بالا را صفحه اینستاگرام «مدرسه آرتینا» استوری کرده بود؛ یک استوری اعتراضی در ۲۹ آبان ۱۴۰۱ که حاوی کلیپی از تصاویر کودکان و نوجوانان کشته‌شده در خیزش ملی ایرانیان بود. پیش و پس از این استوری نیز مطالب متعددی در دفاع از دانش‌آموزان و حمایت از خیزش مردم منتشر شده بود و از این نظر در فضای محافظه‌کار آموزش‌و‌پرورش به‌سرعت به یک الگو از اعتراض تبدیل شد. در آن روزها همراهی دانش‌‌آموزان و مخصوصا دختران دبیرستانی با اعتراضات و خلاقیت آن‌ها در خلق روش‌های نوین اعتراضی، تیتر رسانه‌های ایرانی و غیرایرانی را به خود اختصاص داده بود اما کم‌تر مدرسه‌ای بود که به طور رسمی در کنار مردم قرار گرفته و راهی خلاف جهت وزارت آموزش‌و‌پرورش و دستگاه‌های امنیتی را در پیش بگیرد.

برای آنان که فضای متصلب و به‌شدت ایدئولوژیک آموزش‌و‌پرورش را می‌شناسند، انتشار چنین پست‌هایی از طرف یک مدرسه غیردولتی – که مجوز خود را با طی‌کردن پیچ‌و‌خم‌های اداری فراوان گرفته و تحت نظارت شدید نهادهای ناظر قرار دارد – به معنی شروع دردسرهای بزرگ بود و طولی نکشید که مدیر و موسس مدرسه احضار شدند و برخوردها آغاز شد.

در نهایت تصمیم‌گیری در ارتباط با مدرسه آرتینا به جلسه‌ای در ساختمان سازمان مدارس غیردولتی وزارت آموزش‌و‌پرورش در خیابان سپهبد قرنی سپرده شد و این شورا ۲۶ تیرماه ۱۴۰۲ مجوز مدرسه را به طور دائم باطل کرد و به این ترتیب، پرونده یک مدرسه متفاوت و مردمی برای همیشه بسته شد.

شورایی از وزارت آموزش‌وپرورش ۲۶ تیرماه ۱۴۰۲ مجوز مدرسه را به طور دائم باطل کرد

در رأی شورای نظارت به «عدم اعتراض موسس» به رأی اولیه اشاره شده است و این در حالی است که رأی اولیه اصولا در موعد مقرر به سپیده صفاریان ابلاغ نشده بود تا او بتواند بر مبنای آن اعتراضی را ثبت کند!

انفعال معلمان یعنی جولان حکومت‌های توتالیتر

سپیده صفاریان، موسس مدرسه «آرتینا»، در پاسخ به سوال ما، واکنش مسئولان آموزش‌و‌پرورش به موضع‌گیری مدرسه در اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی را این‌گونه شرح داد؛ پس از انتشار پست‌ها و استوری‌های اعتراضی ما در پیج اینستاگرام دبستان، نسبت به مرگ دردناک مهسای نازنین، در اواخر مهرماه، مدیر دبستان به اداره احضار شده و در جلسه شورای اداری، صریحا اعلام کردند که دبستان ما به دلیل گذاشتن استوری در حمایت از اعتراضات مردمی، لغو مجوز شده و تعطیل خواهدشد و چون سال تحصیلی آغاز شده بود و بستن دبستان ممکن بود منجر به اعتراضات جدیدی شود، آن را به پایان سال تحصیلی موکول کردند و از مدیر خواسته بودند که برای انجام کارهای مورد نظرشان با آن‌ها همکاری کند و از من که مؤسس دبستان بودم، حرف‌شنوی نداشته باشد. پس از اینکه متوجه این موضوع شدم، مدیر را عزل کردم و معاون دبستان که شخص درستکار و شرافتمندی بود را به جای ایشان به عنوان مدیر منصوب کردم. در جلسه مذکور گفته بودند که نامه تعطیلی دبستان تا دو هفته آینده به دست ما خواهد رسید که البته ما تا اواخر اسفند نامه‌ای دریافت نکردیم.»

صفاریان به بازجویی و برخوردهای امنیتی و حراستی قبل از این ماجرا اشاره می‌کند و می‌گوید: «قبل از ماجرای تعطیلی مدرسه من دو بار مورد اتهام و بازجویی آقایان قرار گرفته بودم؛ بار اول به دلیل شرکت در تحصن اعتراض‌آمیز معلمان و بار دوم گرانی بنزین که این موضوع بابت ترک‌تحصیل دانش‌‌آموزان بی‌بضاعت شد و من برای اعتراض به این موضوع، از تمام مسئولیت‌هایی که به عهده داشتم، کنار گذاشته شدم.» او در ادامه می‌گوید که «فعلا هم از اتهامات جدید و مرتبط با مدرسه آرتینا بی‌خبرم.»

نامه شورای سیاستگذاری، برنامه‌ریزی و نظارت مرکزی به مدیر کل آموزش‌وپروزش کردستان مبنی بر تعطیلی کلی مدرسه آرتینا

صفاریان در تشریح ورودش به اعتراضات مردمی مرتبط با گران‌شدن بنزین در آبان ۱۳۹۸ می‌گوید: «با وجود اینکه مدرسه ما مدرسه‌ای غیردولتی بود، اما دانش‌‌آموزانی داشتیم که بی‌بضاعت بودند و با صرف هزینه‌ای محدود، به مدرسه می‌آمدند و در بسیاری از موارد کاملا رایگان آن‌ها را ثبت‌نام می‌کردیم. این گروه از والدین تنها هزینه‌ای که می‌پرداختند، سرویس ایاب و ذهابی بود که خود برای کودکان‌شان گرفته بودند. گرانی بنزین در آبان ۹۸ برای من و این خانواده‌ها فاجعه بود؛ صبح روز شنبه آن روز، تمام راننده‌ها جلوی مدرسه تجمع کرده بودند و درخواست افزایش قیمت سرویس‌ها را داشتند و من واقعا نگران دانش‌‌آموزان بی‌بضاعتی بودم که می‌دانستم اولیای آن‌ها با توجه به مشکلات اقتصادی و … که داشتند؛ کوچک‌ترین موضوع باعث می‌شد که کودک خود را به مدرسه نفرستند.»

او افزود: «مدرسه ما تا میدان اصلی شهر – یعنی میدان اقبال – فاصله زیادی نداشت. حوالی ساعت ۹ صدای همهمه‌ای را شنیدم و بعد از آن چیزی دیدم که باورش برایم سخت بود؛ جلوی دبستان رفتم. بله درست بود؛ این صدای جمعیتی بود که به خاطر اعتراض به گرانی بنزین در میدان جمع شده بودند. صدای جمعیت آن‌قدر یکپارچه و قوی بود که هر رهگذری را مبهوت خود می‌کرد؛ پاهایم توان ایستادن نداشتند. ناخودآگاه به سمت صدا رفتم و با تمام تضادها و ترس‌ها و استرس‌های درونم به آن‌ها ملحق شدم. این در حالی بود که هنوز جلسه بازجویی قبلی و برخوردهای امنیتی گذشته را فراموش نکرده بودم.»

سپیده صفاریان به نازل‌بودن سطح آموزش‌ها و مهارت‌ها در آموزش‌و‌پرورش و عدم دسترسی معلمان به آخرین یافته‌های مرتبط با امر آموزش اشاره می‌کند و درباره جبران این نقیصه توسط خود و همکارانش می‌گوید: «من می‌دانستم که در یک کشور جهان‌سومی و در یک استان محروم و یک شهر کوچک و محروم‌تر زندگی می‌کنم، اما همیشه به دهکده جهانی معتقد بودم؛ و می‌دانستم برای زندگی در یک دهکده جهانی، نیاز به یک سری آموزش‌های مکمل، تعامل با سایر فرهنگ‌ها و مطالعه تاریخ و از این دست فعالیت‌ها داریم. به همین دلیل سعی می‌کردم تا با شرکت در بیش‌تر دوره‌های مفید و مدرن و حتی بین‌المللی به دانش خودم و همکارانم اضافه کنم تا بتوانیم معلمان خوبی باشیم برای کودکانی که به امانت به ما سپرده بودند. از دوره‌های داخلی موسسه پژوهشی کودکان دنیا تا بازدید از مدارس و دانشگاه‌های کشورهای مختلفی چون ترکیه، عمان و سوئد و … یا دوره‌های تخصصی آموزشی والدورف و مونته سوری و … .»

سپیده صفاریان: این مدرسه بر اساس یک پژوهش تاسیس شده بود و هدف اصلی آن تجارت و درآمدزایی بالا نبود

موسس مدرسه آرتینا در ارتباط با فعالیت‌های غیردرسی در مدرسه و خلاقیت‌های تیم خود در مواقع و موقعیت‌های مختلف گفت: «در مورد کووید هنوز از طرف دولت و آموزش‌و‌پرورش فکر و اقدامی نشده بود که با همراهی انجمن اولیا دبستان، گروه تخصصی پزشکی بیماری کرونا را تشکیل دادیم، اقدامات پیشگیرانه و لازم را مورد بحث و بررسی قرار دادیم و تصمیم به آنلاین‌نکردن آموزش‌های مدرسه گرفتیم و مدتی بعد از انجام این کارها از طرف ما بود که مسئولان هم بالاخره تعطیلی مدارس در همه کشور را اعلام کردند. در مورد حوادثی چون زلزله سرپل ذهاب، من فقط یک یا دو پیام در گروه‌های تلگرامی مدرسه گذاشتم؛ جدای کمک‌هایی که خودمان برای آسیب‌دیده‌ها تهیه کرده بودیم؛ از طرف خانواده‌های دانش‌‌آموزان کمک‌های بسیاری آماده شد و شخصا با توجه به بی‌اعتمادی‌های موجود به نهاد‌ها و سازمان‌های ذی‌ربط، مسئولیت تحویل این وسایل را به عهده گرفتم و به “ثلاث باباجانی” بردم و تحویل دادم.»

در این سال‌هایی که نام «مدرسه غیرانتفاعی» اغلب با مواردی چون «شهریه‌های بالا» تداعی می‌شود، چگونه است که یک مدرسه و موسس آن ریسک می‌کند و در یک برهه حساس به حاکمیتی که اصلا اهل مدارا نیست، اعتراض می‌کند؟ خانم صفاریان در پاسخ به این سوال گفت: «مدرسه من بر خلاف بسیاری از مدارس غیردولتی، بر اساس یک پژوهش تاسیس شده بود و هدف اصلی آن تجارت و درآمدزایی بالا نبود. من امیدوارم افرادی که مسئولیت چنین مدارسی را به عهده می‌گیرند، افرادی باسواد، آگاه و خوش‌فکر باشند و صرفا به جنبه تجاری کار نیندیشند. به نظر من در هر جامعه‌ای، معلم، فرد نخبه‌ای ست که وظیفه دارد بیاموزد؛ بیاموزاند؛ آگاه باشد و خود‌آگاهی ببخشد. جامعه از بسیاری از اقشار دیگر، توقع آگاهی‌بخشی ندارد؛ بلکه ما معلمان هستیم که علاوه بر تولید دانش، وظیفه مستقیم انتقال دانش و آگاهی به کودکان جامعه را داریم. کودکانی که سرمایه‌های واقعی و ثروت اصلی آن جامعه هستند. بیش از هر گروهی، ما معلمان وظیفه داریم که به اتفاقات جامعه و رفتارهای حکومت، نظارت مستقیم داشته باشیم و از به‌انحراف‌رفتن آن‌ها از اهداف اصلی خود که همانا رشد و توسعه و آبادی و رفاه جامعه است، پیشگیری کنیم. منفعل‌بودن و سکوت معلمان، فضا را برای جولان‌دادن افراد بی‌اخلاق و بی‌خرد و حکومت‌های توتالیتر باز می‌کند و جامعه را به ورطه نابودی می‌کشاند. ما نباید سکوت کنیم و اجازه دهیم روح ما معلم‌ها را به تسخیر خود درآورند.»

انتشارات بیشتر ...