ستار بهشتی، کارگر و وبلاگنویس ایرانی، را کمتر فعال ایرانی است که نشناسد. ستار را در زمان حیاتش کسی نمیشناخت اما مرگ او در بازداشتگاه و بر اثر شکنجه و ضرب و شتم باعث شد نامش در جهان مطرح شود.
ستار بهشتی متولد ۱۳۵۶ بود. او در تاریخ ۹ آبانماه ۱۳۹۱ توسط پلیس فتا بازداشت شد و اتهامش اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکه اجتماعی و فیسبوک عنوان شد. بهشتی پس از بازداشت، به مکان نامعلومی منتقل و در مدت بازجویی بهشدت شکنجه شد.
پس از انتشار خبر مرگ ستار، ۴۱ نفر از زندانیان سیاسی در نامهای که در سایت کلمه منتشر شد، اعلام کردند که ستار بهشتی روزهای ۱۰ و ۱۱ آبان ۱۳۹۱ در بند ۳۵۰ اوین به سر برده و آثار شکنجه در تمام قسمتهای مختلف بدنش مشهود بوده است. در این نامه آمده است: «بهشتی را از سقف آویزان کردهاند و دستهایش را به صورت قپانی دستبند زدهاند و با لگد به جانش افتادهاند.»
ستار بهشتی در تاریخ ۸ آبان ۱۳۹۱، پیش از بازداشت در آخرین پست وبلاگ خود نوشت:
«دیروز بنده را تهدید کردند به مادرت بگو بهزودی رخت سیاه باید بپوشد، دهان گشادت را نمیبندی؟ میگویم: کاری انجام نمیدهم که لازم به بستن دهانم باشد، میگویند: وراجی زیاد میکنی، میگویم: چیزی که میبینم و میشنوم را مینویسم. میگویند: هر کاری بخواهیم میکنیم، هر رفتاری را انجام میدهیم، شما باید خفه شوید و اطلاعرسانی نکنید وگرنه خفه خواهید شد، بدون نام و نشان! بدون اینکه کسی بداند چه بر سر شما آمده!»
در ادامه متن کامل آخرین پست ستار بهشتی را میتوانید بخوانید:
مدتی است نظام جمهوری اسلامی به هر طریقی شده فعالان و ایرانیان مستقل را تحت فشار شدید قرار داده که حق اظهار نظر در مورد مسائل کشور را ندارید، از تحدید، بازداشت شکنجه گرفته … تا اعدام را انجام میدهد برای ترساندن افراد! هر روز یک مشکل را در جلو پای افراد قرار میدهد. ایمیل، مسیج و ضرب و شتم در خیابان کمترین کاری است که انجام میدهند! دیروز بنده را تحدید میکنند به مادرت بگو به زودی رخت سیاه باید بپوشد، دهان گشادت را نمیبندی. میگویم کاری انجام نمیدهم که لازم به بستن دهانم باشد. میگویند وراجی زیاد میکنی، میگویم چیزی که میبینم و میشنوم مینویسم، میگویند هر کاری بخواهیم میکنیم هر رفتاری را انجام میدهیم شما باید خفه شوید و اطلاعرسانی نکنید وگرنه خفه خواهید شد بدون نام و نشان! بدون اینکه کسی بداند چه بر سر شما آمده! میگویند مردم فلسطین و بحرین در عذاب هستند و کسی نیست یادی از آنها کند شما وطنفروش هستید! بنده و امثال من وطنفروش نیستیم عاشق ملت خود هستیم شما هستید که بیگانهپرست و وطنفروش هستید. روز و شب تلفنهای تحدیدآمیز قطع نمیشود گویی قرار است با هر سُخنی دهانمان را ببندیم. بنده به عنوان یک ایرانی میگویم من نمیتوانم در برابر اینهمه مصیبت سکوت کنم. بنده میگویم آقایان شما زیاد وراجی انجام میدهید و با این اراجیف کشور را به نابودی کشاندید. من سکوت نمیکنم حتی اگر قرار به رسیدن لحظه مرگ من باشد در هر کجای دنیا که باشم و تحدید از طرف هر کسی باشد برای بنده اهمیت ندارد. آقایان دهانتان را ببندید ظلم نکنید تا افشاگری نکنیم.
نظام جمهوری اسلامی، فریاد وامصیبتا برای فلسطین، بحرین و بسیاری از کشورها سر میدهد و از نبود آزادی بیان و اطلاعرسانینشدن از آن کشورها ابراز نگرانی میکند. اما نمیگوید این همه فیلم و عکس که به صورت حرفهای گرفته میشود از کجا میآید؟ نمیگوید چگونه اطلاعرسانی نمیشود که گزارشگران، شبکههای تلویزیونی نظام به طور مستقیم از آن کشورها، گزارش زنده تهیه میکنند و به خورد مردم میدهند. آن هم گزارشاتی یکطرفه و آنقدر این مطالب را بهزور به خورد مردم میدهند، که حالت تهوع و تنفر از دیدن شبکههای جمهوری اسلامی به انسان دست میدهد. اما در مورد وضعیت اسفبار نقض مداوم حقوق بشر در ایران سکوت میکند! از هر روز بازداشت، شکنجه، زندان و اعدامهای دستهجمعی سخنی به میان نمیآورد، زندانیان سیاسی را در بدترین شرایط و بدترین وضعیت قرار میدهد برای شکستهشدن آنها، اما خبری از وضعیت آن عزیزان نه تنها به وکلای آنها نمیدهند و حتی اجازه داشتن وکیل را به آنها نمیدهند! بلکه حتی از اطلاعرسانی از حال آن عزیزان به خانوادههایشان جلوگیری میکند!؟ خانوادههای این عزیزان را تهدید میکند، که نه اجازه مصاحبه و نه اطلاعرسانی به هر گونه درباره عزیز خود ندارید؟! تهدید خود را به این مرحله ختم نمیکنند، و اظهار میدارند، اگر اطلاعرسانی کنید خود و جان خانواده خود را به خطر میاندازید؟! میگویند دختران و اعضای خانواده را بازداشت میکنیم. شعار آنها این است. ما بازداشت میکنیم، شکنجه میدهیم. شما سکوت کنید! شما اطلاعرسانی نکنید!
“آقایان” این چه قانونی است؟ در کجا این قانون اجرای شده؟ و اکنون شما این قانون را برای مردم ایران به ارمغان آوردید. این قانون جز در کشورهای دیکتاتوری جای دیگری اجرای شده؟ باور کنید در بدترین کشورهای دیکتاتوری دنیا هم این طور قانون مندرآوردی اجرایی نشده! و حتی اگر اجرای هم شده باشد به اسم حکومت تمام شده، نه به اسم دین، خدا و بدنامکردن دین و خدای آن دین! چرا باید شما بازداشت کنید، شکنجه دهید، اعدام کنید …. و خانواده سکوت کنند. چرا شما از حکومت به پایین نمیآیید و در حکومت دیگری نمیروید که چنین بلایی بر سر شما بیاورند، و معنی و مزه آن را درک کنید؟ در جنگل هم این قانون نیست که در نظام شما هست! اگر از کار و هنر خود که انجام میدهید مطمئن هستید، قابل قبول است، پس چرا از بازگوشدن آن هراس دارید؟ بگذارید اطلاعرسانی شود تا بقیه حکومتهای دنیا یاد بگیرند و بدانند، چه نظام مردمسالاری اداره میکنید! اگر خود میدانید کار شما چنان حقیر و زبون است که مورد خنده در دنیا میشوید چرا انجام میدهید؟ چگونه است که خبرنگاران شبکههای تلویزیونی شما، در سرتاسر دنیا هستند و از آنجا از هرچه بخواهند گزارش میدهند؟ اما شبکههای دیگر دنیا در ایران یا نیستند و یا مطالبی که شما بخواهید باید انتشار بدهند؟ برای چند روز حکومتکردن بیشتر آیا ارزش این همه ظلمکردن را دارد؟ آیا قانون مندرآوردی شما پیش وجدان خود اعتباردارد؟
حال من نظر دیگری میدهم. شما اگر از اطلاعرسانی هراس دارید؟ یا از حکومت کنارهگیری کنید! و یا ظلم نکنید. شما بازداشت نکنید، شکنجه ندهید، سلاخی نکنید تا اطلاعرسانی هم نشود. در غیر این صورت نه تنها اطلاعرسانی میشود بلکه بهزودی بساط ظلم شما بر سرتان فرو خواهد ریخت. اطلاعرسانی از وضعیت هر انسان در حال ظلم و ستمکشیدن وظیفه تکتک افراد یک جامعه است، و هر کس در این کار کوتاهی کند به خود و به وجدان خود خیانت کرده است! هر کس در اطلاعرسانی دریغ کند چاهی برای خود کنده است! چون شما نوبت به نوبت هر کسی که صدای مخالفت بلند کند، قصد ساکتکردن آن را دارید، حتی اگر این ابراز مخالفت در گوشهی خلوت خانوادگی افراد باشد. پس ما را از تهدیدات خود نترسانید چون ترسی در دل ما نیست، دیگر جای ترسی نمانده، شلاق و شکنجهشدن، ما را از اطلاعرسانیکردن باز نمیدارد. اگر شعار شما این است که ما بازداشت میکنیم، شکنجه میدهیم. شما سکوت کنید! شما اطلاعرسانی نکنید!
شعار ما هم این است. پا به میدان گذاشتیم در این مبارزه یا از قفس تن رهایی مییابیم یا قفس ظلم شما را درهم میشکنیم.
زنده و پاینده ایرانی و ایران جانم فدای ایران.
نویسنده ستار