«پویا بختیاری» جوانی ۲۷ ساله بود که مهندسی برق خوانده بود و در کارگاه پدرش مسئولیت داشت. پدری که پنج سال از عمر خود را در جبهه جنگ ایران و عراق سپری کرده بود. پویا نیز همچون پدرش و به روایت پدرش «عاشق ایران و تاریخ ایران» بود. ولی با این حال این موقعیت خوب اقتصادی و خانوادگی مانع از آن نشده بود که پویا از رنج مردم ایران فارغ باشد.
«منوچهر بختیاری» – پدر پویا – میگوید: «بچه من بیکار نبود. هم کار داشت و هم زندگی و درآمد خوب. مهندسی برق خوانده بود و هم ماشین داشت و هم خانه و زندگی عالی داشت. من کارگاه پودر و خلال پسته دارم که پسرم مدیرعامل کارگاه بود. او اما اعتراض داشت به وضعیت فعلی و برای مردم اش آرامش و زندگی بهتر میخواست. خواسته ما هم همین است. وقتی یک متجاوز بیرونی به کشور ما حمله کرد و خاک ما را اشغال کرد ما موظف بودیم که برویم جبهه و از خاک مملکت مان دفاع کنیم. رفتیم و دفاع کردیم و من ۵ سال در جبههها بودم».
تصویری از پدر پویا بختیاری در کنار فرزندش
با این پیشزمینه و با چنین روحیهای بود که وقتی که روزهای پایانی آبان ۹۸ و خیزش بینظیر ملت ایران در سرتاسر کشور فرا رسید، پویا وظیفه خود دانست وارد میدان شود. در ویدئویی که خود او در ۲۵ آبان از خودش پر کرده بود و منتشر شده است، پویا از ملت ایران دعوت میکند به خیابانها بریزند. او در این ویدئو میگوید: «من هم پسر کسی هستم آمدم اینجا جان خودم را به خطر انداختم، مادرها، پدرها شما هم بگویید بچههایتان بیایند بیرون».
«ناهید شیرپیشه» – مادر پویا بختیاری – در گفتگویی با «کمپین بینالمللی حقوق بشر» از روزی که با پویا به خیابانهای کرج رفت و جسد بیجان فرزندش را دید، چنین میگوید: «پسر من خسته و گرسنه از کار روزانه به منزل رسید و بدون اینکه خستگی در کند به من اطلاع داد که بیرون شلوغ است. خیلی خوشحال و خندان این خبر را به من داد و من به عنوان مادر پویا که هم آرمان با پسرم هستم خوشحال شدم. پویا گفت شما هم میآیید با هم برویم. لباس گرم پوشیدم، دست پسرم را در دستم حلقه زدم و با هم از منزل خارج شدیم. گفتم به شرطی که دستمان را از هم جدا نکنیم…توی شلوغی پویا از من جدا شد و آنجا بود که پویا را تقریبا گم کردم…من رفتم پیش خواهر پویا و با هم در اعتراضات بودیم و من با صدای بلند و رسا شعار میدادم بر ضد نظام استبدادی و زورگو و خیانت پیشه جمهوری اسلامی…من سرهایی دیدم که باندپیچی شده بود, پاهایی را دیدم که تیر خورده بود و فکر میکردم تیر مشقی است و باعث کشته شدن نمیشود اما گلولهها واقعی بود و سر پسر من را هدف گرفتند و عامدانه او را کشتند».
تصویری از ناهید شیرپیشه، مادر پویا بختیاری
ناهید شیرپیشه که خود معلم است در همین مصاحبه میگوید که اصلا فکرش را هم نمیکرد پس از پویا بتواند زنده بماند ولی شبی که قرار بود فردایش پویا خاکسپاری شود به اتاق پسرش رفت و روی تخت پویا خوابید و با او شروع به گفتگو کرد و از پسرش خواست که روز سخت و تلخ فردا را برایش آسان کند. کمکش کند تا بتواند از پس این فاجعه بربیاید. خود خانم شیرپیشه تاکید میکند انگار معجزهای رخ داد و او توانست در مراسم خاکسپاری پسرش «با متانت و افتخار» شرکت کند و تحمل کند و تاب بیاورد.
این مادر تاکید میکند که «شادی روح» پویا زمانیست که او به عنوان مادرش به به آرمانش احترام بگذارد و هدف او را دنبال کند. او از مردم ایران نیز چنین چیزی میخواهد: «پسر من از جانش در ۲۷ سالگی که می توانست اوج لذت های دنیوی باشد گذشت حالا اگر مردم قدر این خون ریخته شده را نبینند و به پا نخیزند و آرمانها و اهداف پویا را دنبال نکنند و… بخواهند به زندگی عادی شان به این شکلی که است با این حکومت ادامه بدهند خیانت به پویا و خانوادهاش و همه پویاهای دیگر کردهاند و شرایط عوض نمیشود».
رفتار پدر و مادر پویا بختیاری پس از جانباختن فرزندشان مثالزدنیست. آنها با شجاعت با رسانهها مصاحبه میکنند و به عنوان نمونه پدر پویا بختیاری از تماس شاهزاده رضا پهلوی با خود خبر داد و در اینستاگرام خود نوشت: «با سپاس و امتنان از شاهزاده رضا پهلوی که با تماس و ابراز همدردی ما را سرافراز و دلگرم نمودند». او همچنین در گفتگو با رادیو فردا میگوید: «افتخار می کنم که پسرم برای آزادی مملکت رفته است». او همچنین در گفتگویی دیگر تاکید کرد کسانی که پسر او و دیگر مردم را به علت اعتراض کشتند، شایسته نام حکومت نیستند بلکه «دشمن» هستند. مادر پویا هم وقتی اساسا بحث پرداخت دیه به جانباختگان را شنید به شدت واکنش نشان داد و در گفتگویی گفت: «از فکر دیه خیلی اذیت شدم، خون پسر من هر قطرهاش میلیاردها ارزش داشت…نه تسلیت میپذیرم، نه دلجوییشونو».